وقتی تو رفتی

وقتی تو رفتی

از مشرق لبها طلوع خنده ها رفت

از دست من وز دست ما اینده ها رفت

وقتی تو رفتی

مهتاب بام آسمان کمرنگ تر شد



وقتی تو رفتی

دنیا به چشمم از قفس هم تنگ تر شد

وقتی تو رفتی اندوه شوق زندگی را از دلم برد

وقتی تو رفتی

برگ درختان زرد شد خورشید افسرد

وقتی تو رفتی مرگ خندید

در جمع ما انگیزه های زیستن مرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد