آن روز

آن روز؛که از چرخش نامتناهی زمین برگرد خویش رقم خورد؛در باور

خلایق  ویا حداقل بسیاری از مردم  منحوس است.وبرای من درحقیقت نه

نحس بلکه فراتر از آن بودکه با دوشنبه  رقم خورد.آن روز دانه های روان

عرق که از مکنوناتِ درونی ، پر التهاب نشأت گرفته بود وبرسیمایی رنج

آلود، لرزان وحیران سرازیر بودند ودر آن سوی نامرادیها محو می شدند.

 

آن روز ،حلقه ی زلفی پریشان که نه از عشوۀ یاربلکه از تلخی روزگار بر

جبینی نمناک از عرق سرد دلی مملو از عقده های درهم تپیده وپیچیده ،بسان

شکوفه های به تاراج رفته ی گل ؛رقصی نا موزون می کردند.

آن روز،در درون قفسه سینه ای  اندوهگین؛دردی سخت با بی رحمی تمام

چون خنجری زهرآگین وخون آلود  خیمه زده بود و فریادهای غربت

ومظلومیت جوانی رنج کشیده را نادیده گرفت ومروارید قلبش را از درون

صدف آن قفسه تصاحب نمود وبر حیات کوتاهش چیره گردید.

آن روز که دعاها ی ما برای التیام دلی خسته سودی نبخشید ورقعه هایمان

به خدا بی جواب ماند وناله های سرد ،در دلهای سخت تر از سنگ اثر

نکردودر میان ناباوری ها؛ روزگار تیغ تیزش را برقامت خمیدۀ ما

آزمود.

آن روز که دنیا با تمام بزرگیش کوچک شد وابتدا وانتهایش در قفسه سینه

جوانی اندوهگین وغمناک ختم گردید  وآسمانش قامت نورسته وی را تکیه

گاه خویش قرار داد تا شاید بتواند  از هبوط باز ماند وچند صباحی بر عمر

خویش بیفزاید.

آن روز که قطرات غلطان اشک چشم های منتظر بر در که حکایت از

غمهای درون وشکستگی برون می کردوآرام و آهسته بر سیمای منتظران

روان می شد وصواعد مبدل به صواعق گردیدند وبنیاد تمام آمال وآرزوها را

از بیخ برکندند که نه کندن بلکه سوزاندند ودعای صایمان وصایمات برد رگه

خالق کائنات مقبول نگردید.

 

animated gifs of rain- stormy night

 

ودریغ از آن روز که مکمل ومفسرتمامی ناملایمات ومنکسرات روزگار تلخ

من با تقدیری ناگوار بر ساحل اقیانوس حزن واندوه رقم خورد ودعای

سابحان بر درگاه  صاحبقران  وارد و واسط  و مقبول  نگردید.وشب پردۀ

سیاهش را بر چشمان گریان من کشید.

                               هیهات از آن روز هیـهــات

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد