پاییزجشنوارۀ رنگ‌ها و آواز برگ‌هاست

پاییز همدم جان‌‌های خسته است؛ جشنوارۀ رنگ‌ها و آواز برگ‌هاست؛ صندوق

خاطرات تلخ و شیرین ماست؛ از کودکی تا آخرین پاییز عمر. پاییز فصل عشق‌های

زمین‌خورده است. ما خسته‌ایم؛ همچون برگ‌های زرد و خشک که شاخۀ امید را رها می‌کنند

و یک‌یک بر زمین نامرادی می‌ریزند. پاییز صدای قدم‌های ما در برهوت تنهایی است.

از من نپرس که چند بهار از عمر تو می‌گذرد؛ بگو چند پاییز را تنها و

سردرگریبان در کوچه‌های سرد و خلوت قدم زدی.

بپرس چند بار در کوچه‌باغ‌های رنگین پاییزی گم شده‌ای.

بگو خوش‌تر از بازی با برگ‌های زرد و نارنجی، خاطره‌ای در سینه داری.

پاییز خستگی زمان از هیاهوی بی‌مغز زمین است.

نه پاییز که تابستان آرزوهای مرا  به کویر ناکامی تبعید کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد