برای تو

برای تو می نویسم برای تویی که یاد وخاطره ات هرگز از لوح وجودم پاک نخواهدشد.

 
می دانیسال  به پایان رسید فصل ها جابه جا شدند روزها ازپی هم آمدند ورفتند

 وهر روز نبودنت را به رخم کشیدند.دلم بی تاب توست.بی تاب روی ماهت.

بی تاب دل مهربانت؛"بی تاب تو" تو که بهار بودی وهستی ...

از روزی که بار سفر بستی وبی خداحافظی رفتی از همان روز

میهمان کوچه های غم وتنهایی ام.خیابانهای شلوغ وخلوت شهر رابه عشق دوباره

دیدنت تا ته می روم تا ته ته...من رهگذر غمناکم چشمانم بارانی اند و دلم تنگ!

دلم تنگ توست عزیز سفر کرده ام،تنگ تو.  تویی که نیستی ،نیستی کنارم اما

هستی در یاد وخاطرم تا آخرین دم بودن.. این بهار به ظاهر بی توست ،ولی هستی ،

یادت سبز است سبز سبز، در اندیشه ام در قلبم در روزهایم...

 روحت شاد و سرایت بهشت امن؛ الهی برادرم.

از مدیریت محترم که با قلم رسایشان این مطلب را


 
ارسال فرمودند ممنون وسپاسگزارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد