بغض سکوت !!!
بعد از تو زندگی به چه می ماند؟ به شب تار و محزونی که سحر ندارد
و به کویری که بی آب وعلف است. بعد از تو همه جا و همه چیز غرق غم و خستگی است,
گر چه تو ناباورانه و غریبانه رفته ای اما هر چند از دیده رفته ای ولی
هرگز از دل نمیروی، تا زمانی که خون افسرده ام چون موجی که به دم سردگرفتار
آید و به سختی در عروقم جاری باشد. تصویر جمال تو که اینک به زیور حسرت
آراسته است، به صورت مستمر و پیوسته در آیینه شکسته دلم میدرخشد.
شب تاریک من غرق سکوت است
صدای هق هق و اشک و قنوت است
نشسته اشک غم بر کلبه ی من
گلوی من پر از بغض سکوت است
خزان آمد میان خانه ی من
شده ویران همه کاشانه
ی من
دلم پر خون و قلبم
غرق درد است
ببین حال دل دیوانه ی
من
اخی قشنگ بود