روستای گــــــدمــــــــــــه


  روستای گدمه

در پهنۀ غربی کشور وسیع ایران در منتهی الیه رشته کوه زاگرس؛در استان ایلام ؛جایی که

کوه مانشت  نقطه تلاقی آن است.ودرضلع شمالی بانکول که دامنه ای پوشیده از جنگل های

انبوه ومراتع سر سبز؛وچشمه های فصلی است .واز سالها پیش،مردمانی خونگرم ومهمان

نواز در روستایی د ر  قسمت تحتانی کوهپایه (پی یان) بنام گـــدمه زندگی می نمایند.

 

 

گرچه گـــــدمه به فراموشی رفته است واگر نفسی می کشد؛از نفس گرم مردمانش است . که

 کلام آرامشان؛ نگاه پر مهرشان ؛چهرۀ سوخته وگاهی نا امیدشان آن گاه که به تبسم

می نشیند.گرمی بخش پذیرای مهمانان وصد البته مسئولین است که صیقلی بر چهرۀ غبار

گرفته آن از درد ورنج فقر ومحرمیت دهند.
اما کرشمه های طبیعت که سخاوتمندانه در بوته

زارها وگونه های سبزگیاهی با نسیم صبح بهاری تجلی یافته؛نشانی از آن را می نمایاند.

گــــدمه

آخرین روستای دهستان آسمان آباد  درضلع شرقی است.که در انتهای مسیر جادۀ چهارمله

به  سرابله ودرست در محور اتصال جاده های فرعی وشنی به دامنۀسرسبز بانکول

است.هرچند که برای رسیدن به بانکول ازروستای گدمه بایستی مسافتی بسیار کوتاه را طی

نمود.اما گذشتن وبازدید از چشمه های فصلی :خور خوره گه ،ئنجیره گه،(انجیره گه)

چالاوکو،قوتی ه گه(قوتگه) .دره های سرسبزپه ل چه فت(پل چفت)  و خه زا نه(خزانه 

گه)  نه تنها خالی از لطف نخواهد بود بلکه هر عابر ورهگذری را بخصوص در فصل

بهاربه وجد می آورد.در قسمت شرقی روستا دره ای بسیار زیبا ودیدنی به نام دراوهه ر

(دراوهر)واقع  شده که دارای درختان انبوه ومتفاوت (بلوط؛ون,......)وطبیعتی بس زیبا از

گلها وسبزینه های خیره کننده زمین است.در فصل بهار دراوهه ر(دراوهر) جلوۀ قدرت

زیبایی بخش ؛خالق زیباییها ست.

 زبان وگویش مردم؛ کردی کلهری است. که زبان تکلم تمام مردم آسمان آباد با همین لهجه

وهمین آواها می باشد . گرچه از نظر آوا با زبان سایر مردم استان دارای اندک تفاوتی می

باشد اما به جرأت می توان گفت که گویش مردم گدمه ودر نهایت آسمان آباد  کمتر از

سایرمردم استان تحت تأثیرزبانهای دیگر قرار گرفته.

مذهب این مردم و تمامی مردم استان ایلام شیعه جعفری بوده واز دیر باز ارادت و محبت وصف نا پذیری  به حضرت علی (ع) وسایر ائمه علیهم السلام داشته ودارند چنان که در شعرهای بجا مانده از شاعران عهد قدیم این مردم؛ وحتی مرثیه سرایی ها گویای این واقعیت است.

شغل اصلی مردم کشاورزی ودامداری است.مهمترین محصولات کشاورزی مردم را گندم وجو؛نخود وعدس تشکیل می دهد. بدلیل نداشتن زمینهای زراعتی مرغوب, کشاورزی اهالی بصورت بسیار جزء می باشد ؛وراه مطمئنی جهت مکانیزه کردن کشاورزی وجود ندارد .اهالی مجبورند بعنوان کمک هزینه مخارج  زندگی به آن ادامه دهند.در زمینه دامداری نیز مردم گاو, گوسفند وبز را پرورش میدهند .دامداری ایشان قبلا به صورت ییلاق و قشلاق بوده ولی اینک تعداد خیلی کمی به این کار می‌پردازند.وفقط درفصل بهار آن هم بصورت کوتاه مدت به مراتع اطراف کوچ کرده وزندگی را در زیر سیاه چادرهایی که زنان ازموی بز بافته اند.می گذرانند.

جمعیت این روستا بالغ بر هزار وصد نفر ودارای بیش از صدو پنجاه خانوار است.که در دهۀ هفتاد؛ به علت کمبود امکانات؛ بیشتر مردم روستا به شهرهای اطراف بخصوص سرابله وایلام مهاجرت کردند.هرچند که درسالهای اخیر با تلاش مسئولین دولتی وپی گیری شورای اسلامی روستا تاحدودی بعضی از امکانات اولیه فراهم شده است .اما متأسفانه بعلت انحلال مدرسه راهنمایی روستا باز زمینه مهاجرت بسیاردیگری از اهالی روستا به شهرهای اطراف جهت ادامه تحصیل فرزندانشان ؛فراهم شد.

روستای مذکور نسبت به جمعیت خود دارای بیشترین افراد تحصیل کرده والبته بیکار

است .که بعلت نداشتن امکانات اشتغال وحتی خود اشتغالی این افراد مجبورند برای پیدا

کردن کارهای فصلی وموقت به اقصی نقاط کشور مسافرت نمایند.تا شاید بتوانند هزینه

گذراندن زندگی خودرا فراهم نمایند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد