یاد سمیه


شب از نیمه می گذرد
و من از خود

تا در عبور قدم هایم،
یادت را
که همچون صلیبی
بر سینه ی تنهایی ام آویخته شده، ببینم!


خواب ها اما می رقصند
بر گردِ چشمان مضطربم
و اوهامِ وحشی حاصل از تراوش کابوس ها
پریشانی را
به ذهنم تزریق می کنند
و من در قدم رو های خیال
بسانِ برگی در حرکتم
پوچ
بی وزن
نظرات 1 + ارسال نظر
تایپیست جمعه 8 دی 1396 ساعت 04:05 ب.ظ https://www.typemype.ir

سلام و تقدیم احترام
وب زیبایی دارید.
با آرزوی موفقیت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد