به یاد برادر عزیزم سجاد


آسمان ابری وبارانی  است درست مثل دیدگانم گرفته و تاریک است درست مثل قلبم .هنگامی که دست سرنوشت تو


را از من ربود و گرمی وجودت را سردی خاک در اغوش گرفت گویی از بالای بلندترین قله دنیا سقوط کردم


آخر تو برادر جوان ومهندسم بودی که زود غزل خداحافظی را سرودی.


آخر تو  جوانه های امید در قلب نه من که پدر ومادرمان بودی  وچه زود این جوانه ها گرفتار خزان پاییزی گشتند


وهنوز سر بر نیاورده پژمرده گشتند. واینک:


بی تو زندگی برایم معنایی ندارد و دلم مدام تو را میخواهد. کاش بودی برادرم که همواره جای خالی نبودنت بر


سرم آوار میشود 



به داغ هـجر تو جز من کـس نمـیـسـوزد

      

چــرا کـه سـینه بسوخت و نفس نمیسوزد



      درآتــش غـم او مـشت خاک پا برجـاست

                   

عجب که مرغ دلم سوخت قفس نمیسوزد



      درهر کجا من و پروانه درغمش سوزیم

               

  بـبـیـن بـه آتش شمع هر مگـس نـمیسوزد



     زبـس کــه رنــج بـدیــدم زدست مردم ما

               

بـه هـیـچ وجــه دلـم بـهـر کـس نـمیسوزد



     زبــی وفـایــی دنــیـا مــلــول گــشتـه دلم

                 

روم کــه در غــم من هیـچ کـس نمیسوزد



     فـــغــان وگـریه چـنان کرده ام زدوری تو

                  

به عشــق پاک دگــر خارو خس نمیسوزد

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 9 مهر 1392 ساعت 09:52 ق.ظ

با سلام از سایت بسیار خوبتون ممنونم خداوند بررادرتونو رحمت کنه

با سلام
از حضورتان ممنونم

Ior شنبه 21 فروردین 1400 ساعت 10:25 ق.ظ http://razizeh1377@gmaill.com

خدا رحمتش کنه

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد